یک بچه

یک بچه

خانه‌ی امنِ مجازی محمد بیژن
یک بچه

یک بچه

خانه‌ی امنِ مجازی محمد بیژن

نمی شنوم صداتو...

...
قربون برف تنت/ قربون آتیش نگات...
...دیونگیتم دوست دارم/ نازواطوارتم برام مهم نیست...
...قربون قاطی کردنات... حال تبدارت برام غریب نیست...
هیشکدوم اینا برام مهم نیست/بدجور میخوامت.دربست...
...

یک ساعتی است آلبوم(نمیشنوم صداتو...) بی بند دستم رسیده... حالی می برم...
شاد و شنگول بچه جون/ درون من چرا؟ ساکت نشستی؟یادت بیاااااار، یادت بیااااااااااار...

جای همه خالی بین این دو سر هدفن...آخ. این ترانه.
یه روز اومد بیخبر با یه آیپاد تو مشتش/ یه روز اومد با یه کوله به پشتش/دل من شد اسیر اون کفشای کانورس...

موسیقی معاصرما است. به قول روزبه: زبانِ فارسی راک است.
کلمات زنده اند. خون و جسم دارند.راه میروند. هویت دارند. تلخ هستند. اما نا امید و مرده نیستند. معترضند. حرفشان را به دور از فرمایش مشتی ابله هردو طرف مدعی جریان فرهنگ زنده موسیقی زده اند. آزادی به استایلِ راک. بدون ادا اطوار و هرزگی و خودفروشی...

پ.ن1: می دونم یه روزی، یه جایی، یه جوری برمیگرده...شاید یه روز بهتر...شاید یه جا باحالتر...

پ.ن2: باید بگم بتون که نوشته های بولد متن ترانه هاست؟! معلومه که نه!


دانلود البوم صدات رو نمیشنوم و بقیه کار هاشون در اینجا