یک بچه

یک بچه

خانه‌ی امنِ مجازی محمد بیژن
یک بچه

یک بچه

خانه‌ی امنِ مجازی محمد بیژن

از دست عزیزان چه بگویم گله‌یی نیست

نمی دونم شما هم تجربه کردین یا نه؟ اینکه یکی از عزیزانتون یه اخلاقی  داره که اصلا پسندیده نیست (حداقل از نظر شما) و این اخلاق باعث رنجش و دلخوری و ناراحتی میشه، حالا هر چقدر رابطه تون با این عزیز نزدیکتر باشه درجه رنجش و ناراحتی بالاتر میره، مثلا  اگر دوست صمیمی  آدم این مشکل رو داشته باشه با توجه به شدت و ضعف اون اخلاق  و میزان نارضایتی حاصل شده میشه تحمل کردمیشه تذکر داد میشه رابطه رو کم کرد حتی میشه رابطه رو قطع کرد و کات و تمام... اما اگه این عزیز مادر آدم باشه چیکار میشه کرد؟اصلا کدوم راه حل منطقیه؟چه جوری میشه هزاران اخلاق خوب رو در مقابل این اخلاق و رفتار بذاری و مقایسه کنی؟با احساسات چیکار کنیم؟اصلا مگه میشه با مادر کات کرد؟؟؟؟


این دو سر طیف احساسی محسوب میشن و الباقی عزیزان مثل خواهر و برادر و پدر و همسر و فرزند و گاهی معشوق در بین این دو حالت  قرار میگیرن...درسته که گل بی خار خداست و همه ما به نوبه خودمون قطعا و حتما ایراداتی داریم اما مسئله اینجاست که این ایراد تا کجا قابل اغماض و بخشش هست؟ منظورم یه حرف یا یه رفتار تک موردی نیست بلکه رفتار دائمی و اخلاق همیشگی ،  مثلا دوست صمیمی شما همیشه در مقابل جنس مخالف شما رو نادیده میگیره و کلا جوری رفتار میکنه که انگار اصلا شما حضور نداری یا مادرتون از اقوام پدریتون متنفره و در عین حال شما فامیل پدریتون رو بسیار دوست دارید...


تا کجا میشه تحمل کردو تاکجا میشه ادامه داد؟مسلما خط قرمز هر کدوم از ما نقطه جوش متفاوتی رو نشون میده اون چیزی که برای من علی السویه محسوب میشه شاید برای برادرم فاجعه باشه یا برعکس... واکنش های ما بعد از عبور عزیزانمون از این خطوط قرمز  ارزش هر کدوم رو مشخص میکنه  واسه یکی یه قهر کوتاه، واسه یکی یه بحث طولانی و  با یکی همه  کات برای همیشه...


می دونم آرزوی محالیه اما کاش میشد آدمها هیچ وقت هیچ جا و هرگز کسی رو نمی رنجوندن ....



کانال تلگرام من رو دنبال کنید

@TimsarNakhjavan