یک بچه

یک بچه

خانه‌ی امنِ مجازی محمد بیژن
یک بچه

یک بچه

خانه‌ی امنِ مجازی محمد بیژن

راهنمای گام به گام ازدواج – قسمت سوم: انتخاب

نویسنده:مهدی صالح پور http://dorbargardoon.ir/




در قسمت‌های قبل یاد گرفتیم که برای ازدواج، باید نیت خیرخواهانه داشت و قبل از ازدواج، حتما به هر شکلی که شده، خودتان را بشناسید. حالا فرض می‌کنیم شما با علمِ به خودتان، همزمان برای کمک به افزایش جمیعت کشور و همچنین کاهش فشارهای مختلف، و همچنین به خاطر ایجاد آرامشِ روانی در خودتان و همسرِ آینده‌تان، می‌خواهید ازدواج کنید. اینجاست که بحثِ انتخاب مطرح می‌شود.


قدم اول، انتخابِ سبکِ فردِ مورد نظر است. شما گوشی موبایل هم که می‌خواهی بخری، باید ببینی اندرویدی می‌خواهی یا IOS؛ اصلا هوشمند می‌خواهی یا معمولی؟ فقط برای حرف زدن و پیامک می‌خواهی یا همه زندگی‌ات گوشی موبایل است؟ زن گرفتن یا شوهر کردن هم همین‌طور است. باید ببینی آپدیتش را می‌خواهی یا سنتی؟ فول آپشن باشد یا فقط موی بور و چشمِ رنگی مهم است؟ شاسی بلند بودن چقدر اهمیت دارد؟ (نمی‌شود انکار کرد که بعضیا شاسی بلندش را دوست دارند!) می‌خواهید فقط برایتان غذا بپزد و ظرف بشورد یا نه، دنبال یک هم‌سر و هم‌سفر برای یک عمر زندگی هستید؟


بعد که به این سوالات پاسخ دادید…


بعد که به این سوالات پاسخ دادید، وارد بازار می‌شوید و انتخاب می‌کنید. اگر جزو بخش سنتی جامعه باشید، نزدیکان‌تان از بین صدها مورد، خودشان به شکل حذف گزینه‌های غیرمرتبط(!)، افراد را از صافی‌های مختلف رد می‌کنند و در نهایت، شما از بین دو-سه موردِ مورد اطمینان، یکی را انتخاب می‌کنید.


اما اگر جزو بخش مدرن جامعه باشید، از بخش جستجوی پیشرفته‌ی ذهن‌تان، مشخصات طرف از جمله «ظاهر»، «شغل»، «رشته»، «قومیت»، «موقعیت اجتماعی» و… را تعیین کرده و در محیط‌های اجتماعی که هستید، از دانشگاه و محل کار تا کلاسِ خصوصیِ موسیقیِ (البته خارج از فرهنگسراها)، یکی پیدا می‌شود که تمام مشخصاتی که شما می‌خواهید را دارد و شما وی را به سبد خریدتان اضافه می‌کنید. فقط مدنظر داشته باشید که انتخاب همسر، هر چقدر شبیه انتخاب گوشی موبایل باشد، در مقوله قیمت، هیچ شباهتی با آن ندارد. «آدم‌ها قیمت ندارند، افراد را قیمت‌گذاری نکنیم!» (پیام اخلاقیِ شماره۱)


حالا فرصت بررسی تخصصی است. ابتدا از اصلی بودنِ فرد مطمئن شوید. خدای نکرده عاشق «آفرودیت پرنیان» نشوید، بعد بفهمید که پشتِ این اسم مستعار، «بلقیس پیرپکاجکی» در شناسنامه‌اش ثبت شده! حالا لازم نیست حتما در اولین برخورد ازش بخواهید کپی شناسنامه بیاورد؛ اما حداقل با یک قرار در محیط دانشگاه یا دوستان، می‌توانید از این نظر مطمئن شوید.


بعد از اطمینان از اصالتِ فرد، آکبند بودن مهم می‌شود. فقط حواستان باشد که هر دختری خاطرخواه‌هایی داشته و هر پسری شاید قبلا فردی را می‌خواسته؛ صِرفِ وجودِ خواستگار یا رفتن به خواستگاری، دلیل بر ازدواج نکردن شما با فرد مورد نظر نمی‌شود. اگر به همچین فضایی فکر می‌کنید، در ۱۵ سالگی یک دختر ۹ ساله را بگیرید. (فکر نکنم مشکل قانونی داشته باشد!) البته اینکه فردی قبلا ازدواج کرده باشد کاملاً بحثش فرق می‌کند و می‌رود در بخش «اجناس دست دوم». برای نرفتن به بورس اجناس دست دوم، حتما در انتخاب‌تان خیلی دقت کنید. ازدواج بچه بازی نیست. (پیام اخلاقی شماره۲) ولی خب در اینجا هم پیام اخلاقیِ شماره ۱ را فراموش نکرده و افراد را قیمت‌گذاری نکنید.


چه سنتی باشید و چه مدرن، در نهایت به یک نفر می‌رسید که فکر می‌کنید می‌توانید خوشبختش کنید و توأمان خودتان هم با وی، خوشبخت می‌شوید. پس بدانید و آگاه باشید که انتخاب، مهم‌ترین بخشِ ازدواج است. مبادا که با یک انتخابِ اشتباه، مجبور شوید تا زنده‌‌اید صدای قوطی کنسرو دربیاورید… (یا طبق برخی روایات تا منزل سینه‌خیز بروید!) و یا در بهترین حالت، مجبور شوید صیغه‌ی مکروه‌ترین حلال خدا را جاری کنید. دیگر بیشتر از این نگذارید بروم بالای منبر و هی توصیه‌های پدربزرگانه کنم؛ خودتان حواس‌تان باشد و درست انتخاب کنید تا برویم سر اصلِ مطلب: خواستگاری!

راهنمای گام به گام ازدواج – قسمت دوم: خودشناسی


نویسنده:مهدی صالح پور http://dorbargardoon.ir/


در قسمت قبل، نیت و قصدتان از ازدواج را مشخص کردید. حال اگر هنوز نیت نکردید، به مرحله قبل بازگشته و در صورت تعیینِ نیت، اگر نیت خیرخواهانه دارید ادامه داده و در غیر این‌صورت، «دکمه آلت + اف‌چهار» را بفشارید!

دومین مبحثی که در مورد ازدواج، به خصوص قبل از ازدواج اهمیت دارد، بحث خودشناسی است. شما تا خودتان را نشناسید نمی‌توانید با کسی تعامل کنید. و در این‌صورت یک موجود ناشناخته‌ای را هم به دنیا می آورید که خب، مشکل می‌شود دو تا!

بعد از شرکت در آزمون‌های خودشناسیِ مجلاتِ روانشناسی و موفقیت و زرد و خانوادگی و حتی طنز(!)، به همراه جمع‌آوری توصیه‌ها، پیشنهادها، انتقادها و از همه مهم‌تر فحش‌هایی که تا حالا خورده اید، به همراه خواندن خصوصیات متولدینِ ماهِ فیلان(!)، می توانید تا حد زیادی بفهمید که کی هستید. در این مورد، نقش انتقادهای تخریبی پدر و مادرتان اهمیت پیدا می‌کند. به عنوان مثال «دِراز اَلدنگ» نشان‌دهنده ضعف شما در امور فنی و همچنین قدِ رشید و بلند است. یا «تنبلِ خیکی» نشان از اضافه‌وزن و ضعف شما در مدیریت کارهای خارج از منزل دارد. عبارت «خرس گنده؛ خجالت نمی‌کشی؟!» هم نشان‌دهنده عبور شما از سن ازدواج و همچنین وقار و متانت شماست! که به صورت غیرمستقیم به شما می‌گویند «تو که این‌قدر باشخصیت و منطقی هستی، چرا این‌طور رفتار می‌کنی و از همه مهم‌تر چرا ازدواج نمی‌کنی؟!» که این آخری را، خیلی غیرمستقیم‌تر می‌گویند.

نکته دیگر در مورد خودشناسی، خودِ خودشناسی ست. یعنی این که به طور مشخص، شما درون آینه‌ی روبرو، چه می‌بینید؟ هر چقدر تصویری که مشاهده می‌کنید واقعی‌تر باشد، در انتخاب همسر (که قدم بعدی است) موفق‌تر خواهید شد. هم توهمات پسرِ  گدا و دخترِ پادشاه (و بالعکس) از سرتان خارج می‌شود و هم توهماتِ برد پیتی که به خواستگاری آنجلینا جولی می‌رود؛ اگر سن‌تان از ازدواج گذشته، تلقین این مسئله که جورج کلونی هم با شونصد سال سن، همین یک ماه پیش ازدواج کرد، اصلا فایده ندارد. تفاوت‌های شما با جورج، درون آینه کاملاً مشخص است.

همچنین لازم است، شمای به دنبال ازدواج به همراه وجدان بیدارتان، در یک شورای مشورتی، مبلغ خرانه کل جیب خودِ و پدرِ محترم را در کنار اعتبار بالقوه‌ای که برای گرفتن قرض دارید، در کنار پارتی‌هایی که برای دریافت وام‌های مختلف از وام کمک هزینه تحقیق و پژوهش‌های علوم انسانی گرفته تا وام ویژه کفن و دفنِ بازنشستگان نیروهای مسلح، (روی وام ازدواج اصلاً حساب نکنید. ۳ میلیونِ وام ازدواج، خرج ایاب و ذهاب و خورد و خوراک دوران نامزدی‌تان هم نمی‌شود. چه برسد به کمک هزینه برگزاری مراسم ازدواج!) روی هم بگذارید. اگر عدد قابل‌توجهی شد، وارد مرحله بعد شوید؛ در غیراین‌صورت آنقدر تلاش کنید تا این رقم، قابل‌توجه بشود. (توضیح: قابل‌توجه یعنی حداقل ۸ تا صفرِ ناقابل جلوی یک عددِ بزرگ‌تر از ۵ به ریال! لُری‌ش می‌شود اینکه: از ۵۰ میلیون تومان به بالا) این مسئله دختر و پسر نمی‌شناسد؛ چون هزینه جهیزیه کمتر از هزینه‌های مراسم و مسکن نیست.

و بالاخره آخرین مرحله خودشناسی، جنسِ خودتان را شناختن است. که چقدر آماده پذیرش ازدواج یا درخواست ازدواج هستید. اگر هنوز از شما به عنوان «بچه ننه» یاد می‌کنند، بروید بچه‌بازی‌تان را بکنید. اگر از شما به عنوان «بی‌عرضه‌ی دست‌وپاچلفتی» یاد می‌کنند سعی کنید قبل از ازدواج خودتان را اثبات کنید. این‌طوری خیلی کم‌هزینه‌تر است تا اینکه بخواهید با بدبخت کردن یک دختر، به پدر و مادرتان اثبات کنید که واقعا دست و پا چلفتی هستید!

نتیجه‌گیری: اهمیت این خودشناسی را وقتی رفتید خواستگاری یا وقتی خواستگار برای‌تان آمد می‌فهمید. در آنجا برخلاف سایر مراحل ازدواج، همه چیز خیلی بیش از حد انتظارتان واقع‌گرایانه خواهد بود و طرفین مذاکرات، در حد مذاکرات هسته‌ای، آن‌چنان سخت مذاکره می‌کنند که گویی جهیزیه‌ی دختر، میلیاردها دلار پول بلوکه شده ایران در بانک‌های خارج از کشور است و تهیه مسکن و برگزاری مراسم ازدواج، چرخاندن چرخ‌های سانتریفیوژهای نیروگاه بوشهر همزمان با چرخاندن چرخ زندگیِ مردم! در این مورد، در قسمت های بعد بیشتر خواهید شنید.

راهنمای گام به گام ازدواج – قسمت اول

نویسنده:مهدی صالح پور http://dorbargardoon.ir/



مقدمه: از امروز، در n قسمت (مشخص نیست تا کجا پیش خواهیم رفت؛ انتخاب همسرِ مناسب و ازدواج، جاده ای بی انتها ست که تا مراسم خواستگاری نوه و نتیجه تان -در صورت توفیق حضور و امتداد عمر- می تواند ادامه داشته باشد) در خدمت شما خواهیم بود با سلسله مطالبی با عنوان «راهنمای گام به گام ازدواج؛ از ایده تا اجرا»

لازم به ذکر است، به جهت زاویه نگاه مردانه، این مقوله را از زاویه نگاه پسر مجردی که برای ازدواج تحت فشار است (از هر طرفی!)، بررسی می کنیم و اینکه شاید خانم ها کمتر احساس همذات پنداری بکنند، مشکل از خودشان است. اصولاً ازدواج یعنی زن گرفتن!


قدم اول در ازدواج، نیت است. یعنی شما باید مشخص کنید دقیقاً برای چی می خواهید زن بگیرید. یک نفر بیکار است، می خواهد به نان و نوایی برسد، از یک پدرزن پولدار به یک دختر پولدار می رسد؛ مثل خیلی از فیلم های آبکی سینما و تلویزیون. یکی خودش کار دارد، اما اعضای خانواده اش بیکارند، می گردند برایش دختر پیدا کنند که از بیکاری دربیایند. یکی ازدواج می کند که ببیند آن سوی مرزهای تجرد، چه خبر است که اوف بر او! یک نفر می خواهد از سربازی فرار کند، زن می گیرد که ۳ ماه کسری خدمت به او متعلق بشود. علی ای حال، دلایل زیاد است؛ مهم این است که در ابتدای راه نیت و هدف شوم و احیاناً خیرخواهانه خود را از این امر خیر مشخص کنید.

بهتر است که به خاطر خودش، انتخابش کنید… البته این مرحله انتخاب، چند قدم جلوتر است. بهتر است که به خاطر خودتان این مسیر را انتخاب کنید. چون مقوله ازدواج، مقوله گرانی است و مثل خرید خانه و ماشین و گوشی موبایل نیست که بشود خیلی راحت عوضش کرد. این فقط خودِ شمایید که باید تا آخر عمر، همسر محترمتان را تحمل کنید. دوستان و خانواده، ۱۰ درصد زمانی که شما با همسر آینده تان خواهید بود، نخواهند بود. از همین رو، یک زشت خوش اخلاق مسلماً بهتر از یک زیباروی گند اخلاق است که لذتش برای دیگران است و عذابش برای شما!

اگر متاسفانه به خاطر سربازی می خواهید ازدواج کنید، نکنید بهتر است. اعتراض هم وارد نیست. حالا اگر خیلی اصرار دارید با ازدواج، نظام وظیفه را دور بزنید، حداقل با یک دختر معلول ازدواج کنید که کلاً معاف شوید. (البته اگر نقض حقوق بشر نیست!) در غیر اینصورت سه ماه ارزشش را ندارد خودتان را بدبخت یا در خوشبینانه ترین حالت، میان‌بخت کنید.

اگر متاسفانه به خاطر پول می خواهید ازدواج کنید، باز هم نکنید بهتر است. همچنان هم اعتراض وارد نیست. چون کسی اگر عقلِ پولدار شدن داشته باشد که دخترش را به شما نمی دهد. اگر هم عقل پولدار شدن نداشته باشد و شانسکی پولدار شده باشد، باز هم دخترش را به شما نمی دهد.

اگر به خاطر التزام به ولایت و مسائل اجتماعی می خواهید ازدواج کنید، من دیگه حرفی ندارم!

نتیجه: نیت شما در طول روند ازدواج، تاثیر بسیار زیادی دارد. مسلماً کسی که به خاطر افزایش جمعیت ازدواج می کند، نمی تواند خیلی روی کسر خدمت حساب کند؛ چون به نیتِ بچه دار شدن نمی شود   سربازی را پیچاند! کسی هم که به خاطر مسائلی خارج از این مباحث مطروحه می خواهد ازدواج کند، راه های ارزان تری برای مسائل خارج از مباحث مطروحه وجود دارد که در صورت لزوم، مطرح می گردد. تا قسمت بعد، نیت خود را انتخاب کرده و منتظر بخش های بعدی ما باشید.

دانلود اهنگی که در سریال آینه عبرت پخش میشد (انحصاری وبلاگ)



دانلود اهنگ خداوندا تویی پناه بی پناه ها


http://s5.picofile.com/file/8148322134/record20141028121143.amr.html


متن ترانه: خداوندا ،دانلود اهنگ خداوندا تویی پناه بی پناه ها

 تو در کارم ، تو در کارم ،  نلرز ز کرده ها پشیمان ،

  تو  در مایی ، تو در مایی ، تویی همیشه در کنارم

امید از من ، امیدم را ، به جز تو تکیه گر ندارم

خداوندا خداوندا  فرو کشم از این تباهی، به خورشیدت برافروزان  چراغ من در این سیاهی

و...

خودتون گوش کنین بقیشو