زَوَّجتُکَ نَفْسی فی المُدَّةِ الْمَعْلوُمَه عَلَی الْمَهْرِ
الْمَعْلوُم . . .»بگو: «قَبِلْتُ»
!
.
.
قَبِلْتُ؟
.
.
.
.
.
الان که اینو خوندی به عقد
موقت من در اومدی نخند
دیگه کار از کار گذشته! شب میام شام آماده باشه :
اینقدر هم اینارو نخون شب اومدم می فهمی
خوب مگه چیه همه از یه جایی شروع کردن دیگه
من از امروز
میخوام مرد باشم.
یارو مداحه اومده بود تو محله داشت سوسن خانم رو اجرا می کرد با
ریتم:
حرم طلا... امام حسین... میمیرم برات... میخوام بیام دم حرمتون... دس بزنم
به
ضریحتون!
ملت نمیدونستن باید سینه بزنن یا قر بدن؟! به قول برو بکس ادامه
شعر هم باید اینطوری بوده باشه:
شدم عاشق شمشیرتون، میخوام بیام در رکابتون،
حالا میخوام بیام جنگ بکنم، نگو نه، نگو نمیشه، این قلب من عاشقته عاشقترم می شه...
حالا جنگ! خون! کو اعظم؟ بابا اسمش یزیده نه اعظم! حالا یزیده, وزیده, خزیده،
پزیده!!!! هر چی باشه یزید باشه! یزید خره یه دونه باشه! کفشای سیاه پاشه!
.....
مطالبت خیلی با مزه ان اولش که اون تکه قرانی رو دیدم گفتم بابا این دیگه کجاست اومدم ولی بعدش مردم از خنده دستت درد نکنه با این روحیه شاد و پرانرژیت
خوش باش
کار ما شادی مردم است و بس و دگر هیچ و هیچ و هیچ پس خوش باشید